یه روزی یه آدم میره توی فروشگاه قلدر زمان ابتدایش را می بیند قلدر میگه می خوای مثل دوران گذشته رفتارکنیم ؟ نه نه نه بعد ازترس میپره توی خیابان بعد میگه اون میخواهد مرا بزند بعد درهمان جا پیر مردی درحال رد شدن بود که گفت چرا چپ چپ نگاه میکنید که انگار کاری کردم !!؟؟مردم میگویند که برو باهم قد خوددعواکن پیرمرد!!!!!!!!!!....................